پست‌ها

تصویر
  بدگوئی من شد و خدا خواست برایم خیری که نگنجد به تصوّر و گمانی از سوی خداوند عنایت شده بر من خوشبختی کافی و بدور از نگرانی من بیخبر از پشت قضایای الهی باور نکند آدمی از خام گمانی آنچیز که ترسیده ام از آن همه ی عمر اموال حرام است و دروغ است و تبانی از خالق عالم شده تدبیر امورم تدبیر شد از حق که نباشد نگرانی دلداده ای از داعیه داران جنونم خوشحال که دارم ز خدا خطّ امانی

کرده خزان حمله به دنیای باغ

 کرده خزان حمله به دنیای باغ غارتی از آن شده گلهای باغ سوز هوا موجب ریزش شده ریزش هرساله ی برگای باغ گردنه ها پر شده از ابر و مه پرچمی افراشته بالای باغ رخت و لباس همه ی شاخه ها زرد شد و باعث غوغای باغ زاغ زده چهچهه و ساکت است بلبل زیبا شده رسوای باغ میوه پائیزی هرسال باغ علّت تسکین تمنّای باغ مزرعه و حاصل کشت همه رفته بکام ننه سرمای باغ سوز هوا سردی تا عمق جان مانده بدل حسرت گرمای باغ داده خدا دیده ی بینا به ما چشم دل دیدن فردای باغ .

نان و نمکش معجزه دارد این خاک

  نان و نمکش معجزه دارد این خاک هرکس بخورد شود ز بدعهدی پاک خوردم نمکش را و به آن پابندم هستم ز غرور میهن خود بیباک .

زمان جنگ بود و ما و جبهه

  زمان جنگ بود و ما و جبهه شدند ایثارگر یک عدّه دیگر زمان صلح و وقت ساختن شد گروه دیگر آنجا برده اند بر به هر نوعی رقم میخورد اوضاع گروه ابن وقت از آن جلوتر جوانی بود و عمری بود و امّید جوانی طی شد و امّید بی بر گمانم بود از آغاز اینسان که ظالم بوده از عادل قوی تر .

شهر فیروزکوه مرا جانی

  شهر فیروزکوه مرا جانی گوشه ی امن شهر تهرانی پنجره رو به تو تماشائیست سایه ساران و چشمه سارانی همدم قلّه ی دماوندی هر هنر را تو خویش و پیوندی مهربانی خصیصه ای ذاتی اقتدار تو از خردمندی برج و باروی تو فراوان است هرقدم یاد پهلوانان است ریشه داری تو در دل تاریخ نام تو افتخار ایران است بوده سرچشمه بهر دهها رود پاکی همچون بهشت بی دم و دود سرزمین حضور آرامش ، بر تو فیروزکوه درود درود .

عاقل هرکس را نمی خواند رفیق

  عاقل هرکس را نمی خواند رفیق هر تصوّر را نمی داند دقیق پهلوان شد ضربه از بازوی خود چون نسنجید او رقیبش را عمیق .

کفران نعمت می کنند این سلبریتی ها

  کفران نعمت میکنند این سلبریتی ها از مردم خود دور هستند این زپرتی ها از یادشان رفت ابتدای کارشان ، امّا تاریخ ثبتش میکند رفتار قرتی ها .

پوشیده گروهی و گروهی پورنند

  پوشیده گروهی و گروهی پورنند یک عدّه رعایت و گروهی جُرمند یک دسته چو آتشند سوزاننده مظلوم گروهی و گروهی ظلمند دزدان جهانیند با خونخواران یکعدّه که لاشحور و  به آنان جفتند از کینه پرند غاصبان ، مغرورند کودک کش قاتلند و همچون گرگند یک عدّه عدالت مجسّم هستند یک عدّه موحّد و گروهی کفرند تجزیّه طلبهای اجیر هم هستند با پول حرام آش تی ان تی پختند در جبهه ای اینچنینی و تاریخی از هرچه بگویم دگرانش گفتند چون نیک نظر شود و با چشم خرد با مزد عمل جهان ما را سُفتند .

یک قصّه هم از هزار ها سر نرسید

 

گسسته شد در و پیکر ز خانه ها در شهر

 گسسته شد در وپیکر زخانه ها در شهر ز روستا  و  قُرأ قشنگِ  این  کشور در این زمانه ی امواج و سنّت وثروت خوشا  به  سینۀ  پر مهر و عشق یکدیگر.

ایکاش از این سراب که زندان آدم است

 ای کاش از این سراب که زندان آدم است پای گریز داشت تن خسته جان تو پای گریز داشت به جایی که دست غیر راهی نداشت به جان و جهان تو آنجا کز اتّحاد نهان و عیان تو فرقی ز هم نداشت عیان و نهان تو آنجا که خوی مردمی و مهر آدمی می داشت جان عزیزی ضمان تو جایی که بهر لقمه ی نانی ز خوان خویش آزار هر کسی نکشیده روان تو جایی که بود از اثر آمن و عدل و داد دل در ضمان عشق و هنر در ضمان تو آنجا که مردمش ز ادب دوستی شوند غمخوار تو مصاحب تو، مهربان تو مهر آیدت ز در که شود میزبان تو یار آیدت به بر کـه شـود میهمان تو جان تو جان همه ، جان زندگی ، جانی چو ناخدای تو در بیکران تو. kootevall.blog.ir

آفرین بر خلق آمریکا که غوغا کرده اند

 آفرین بر خلق آمریکا که غوغا کرده اند راهشان را از نتانیاهو مجزّا کرده اند کرده اند کاری که آمریکا نقابش را گرفت سربلند آزادگان را بی محابا کرده اند یک گروه با سواد و مردمانی حق طلب مفتضح صهیون رسوا را به دنیا کرده اند دلخورند از غاصبان قاتل بد عاقبت در خیابان ها حقیقت را هویدا کرده اند روبروی باند خودخواه و خشن با اقتدار اهتزاز پرچم حق را به معنا کرده اند گشته ثابت مردم عالم به حق دل داده اند چون که قتل کودکان غزّه افشا کرده اند گرچه آمریکا و صهیون دستشان در دست هم حق پرستان دستشان رو و رسوا کرده اند بذر نابودی صهیون زد جوانه شد قوی مردم دنیا افولش را تماشا کرده اند اعتراض مردم آزاده دنیا را گرفت مردمان یاری به حق اینجا و آنجا کرده اند در تمام عالم اکنون شد فلسطین افتخار چون که خون دادند و باهم کار زیبا کرده اند گشته ثابت استقامت عامل پیروزی است فوج مظلومان جهان را قبضه حالا کرده اند وضع و اوضاع جهان تغییر فاحش کرده است ظالمان سوراخ اجاره بهر فردا کرده اند شرق و غرب عالم اکنون در هوای غزّه است چون شهیدان فلسطین کار خود را کرده اند .

زورخانه

 رفتم به زورخانه و چیدم گل سلام دادم به زیر لب به همه بانیان سلام بر سیّد و به سردَم و پیشکسوت و بزرگ بر گود و میل و خدمت هر پهلوان سلام بر تخته های شِنو ، ضرب و زنگ و سنگ کبّاده ها وَ چرخش نیک اختران سلام بر مرشد عزیز و گرامی که چشمه است، گویای نکته سنج و خوش الحانمان سلام بر جمع عاشقان چنین ورزشی کهن باید نثار کرده به صدها زبان سلام وقتی سلامتی بشود هر سلام ، از آن، بر خلق روزگار و به اهل جهان سلام .

جنگ ترکیبی

 جنگ ترکیبی و سوز دل و سرمائی سخت شده اند عالم و آدم که شود حق دلسرد عالمی داده به هم دست جفا ما تنها درد ما را نکند حس کسی الّا همدرد دیده از روز ازل سختی ره را امّا راه حل بوده جدالی که نفهمد بی درد تا ته قصّه همه محکم و در یک سنگر تا که میهن شود آزاد و رها از هر درد جنگ با دشمن بیگانه ندارد سختی مشکل از داخلمان است و نفسهایی سرد.