پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۲۳

شدند ایثارگر یک عدّه دیگر

 زمان جنگ بود و ما و جبهه شدند ایثارگر یک عدّه دیگر زمان صلح و وقت ساختن شد گروه دیگر آنجا گشته افسر به هر نوعی رقم میخورد اوضاع گروه ابن وقت از آن جلوتر جوانی بود و عمری بود و امّید جوانی طی شد و امّیدها سر گمانم بود از آغاز اینسان که ظالم بوده بر عادل ستمگر همیشه عدّه ای آماده بودند که کرده هرچه باید کرد خودسر .

پهلوان قلّابی

 همچو یک پهلوان قلّابی که اسیر غرور و خودخواهیست مینشیند کنار یارانش آنچه ثبت میکند عجب عکسیست از تماشای آن نگردد سیر ، غافل است از سند که بدبختیست می خورد نان از عکس و آوازه عکس و آوازه ای که از پستیست تا که طشتش بیفتد از بامش شاتالاپّش به وسعت هستیست .

دوزاری تو کج است و من راست عزیز

 دوزاری تو کج است و من راست عزیز فرق من و تو هم از همینجاست عزیز مانند دو قطب مثبت و منفی پیل وقتی زده ما جرقّه زیباست عزیز .

چون سیمیشکه قاطی آجیل شد این روزها

چون سیمیشکه قاطی آجیل شد این روزها مورچه هم با نت رقیب فیل شد این روزها خواب تغییرات عالم ظاهراً تعبیر شد هر کلنگی با خیانت بیل شد این روزها .  

بروم تا که چرتکی بزنم

 گوش کردم ز شعر تو شاعر خنده کردم نه گریه و زاری با توجّه به زیر و بالایش سخت باشد حسابی انگاری مثل تعقیب یک جت جنگی با دوچرخه و یا که یک گاری شعر گفتن کجای کاری تو نیست آسان چو مملکت داری حال بد از تو خوب شد شاعر متشکّر من از تو هر باری قلمت سبز و حسّ و حالت خوب باغچه ات را قشنگ میکاری گور بابای سختی ایّام ، از گرانی و رنج و بیکاری بروم تا که چرتکی بزنم نیست بهتر برای من کاری . #کوتوال_خندان

عدّه ای از ما شده غربت نشین

تصویر
 
تصویر