پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۲۱

گرانی روئین تن

  هستیم اسیر باغبانی خودخواه می چیند و بد بگوید از گل چیدن هر روز ببافد حرفی از ارزانی عاقل سخن شنیده را سنجیدن با سیر چگونه میشود گفت از فقر از بی عملان نصیحت است نشنیدن اوضاع شده بد ، گرانی اکنون حاکم کارش اذیّت و کار ما بخشیدن ، رویای همه قیافه ی ارزانی نان خوردن دور هم سپس خندیدن از دست گرانی و ستم در بندیم باشد که شده ز مکر شومش ایمن ،؟ آیا بخورد زمین ز ما یک روزی ، فعلاً که چو حاکمان شده روئین تن .

چراغ قرمز عالم

  ز دست رنج انسان ها گرفتار است افکارم تماشای فغان و ناله ها گردیده آزارم ندیدم رنگ شادی را تمام عمر غمگینم برای شستن دنیای غمگین اشک می بارم در اطرافم همه غم هرطرف غم هرطرف ماتم از این ماتمکده از عمق جان خویش بیزارم جهان در چنگ ویروس است و هرسو جنگ و بیماری زمانی سیل و گاهی زلزله کم های بسیارم چراغ قرمز هشدار عالم روشن است امّا بشر خوابیده است سنگین و ترس از خواب او دارم .

اعتبار دلاری

  در کلاچای عشق زانو زد به هر گوشه کنارش زندگی رنگ دگر دارد ز لطف کردگارش هر محلّه قصّه ای افسانه گون دارد به سینه مرد و زن شاد و غزلخوان و دلارست اعتبارش .

اخته ایم

  شده هستی ما چنان زهر مار ز دست شعار و شعار و شعار نه زنده نه مرده همه اخته ایم تماشا شده کار و ما پای کار .

زندانی سه غم

  به زندان سه غم هستم گرفتار کرونا و گرانی و طلبکار ، گرانی دست اگر بردارد از سر دو دیگر را نباشد زور آزار .

چغندر در نبود گوشت

  نگهبان اداره خود رئیسی هست رویائی اداره بی حضورش هست تعطیل و سرِ پـائی اراده گر بفرماید شود آسان امور آنجا چغندر در نبود گوشت میفرماید آقائی

ارزان سرا

  بیا که حاجت ما را روا کنی ایدوست گرانی از همه ارزان سرا کنی ایدوست بیا که آمدنت چون کلید مشکل هاست چه میشود که نگاهی به ما کنی ایدوست