اورانیوم
آتشی هست زیر خاکستر کشورم تاج بر سر دنیا وخدا بود حاکمِ همه جا خارو گل در کنارِ هم بودند غمگساران و یارِ هم بودند مهربانی تمامِ زیرو بمش بخشش و مهرو لطف پیچ و خمش همه با هم رحیم و بخشنده با گدایان رفیق ، دارنده آبِ جویَش چو می گوارا بود بوستانهاش بِکرو زیبا بود جشن میشد تمامِ ملّت شاد بود قلب همه زِ مهر آباد دشمنی بود در کمینِ صفا منتظر تا به هم زند ما را انتظارش به سر رسید آخر نفرتش بر ثمر رسید آخر شده پیدا گروه نادانان دشمن از بودشان شده شادان روزو شب بوده در پی نقشه وقتشان صرف در طیِ نقشه بوده دائم بهانه در لب ها شده جمع در تمامیِ شب ها توطئه پشت توطئه آنها مینمودند شهرو ده ، هرجا کرده بسیار کارهای سیاه بوده اعمالشان ریا و گناه غیبت از این و آن چه آسان بود زشتکاری چه مفت و ارزان بود برده بر دشمنانِ ما اخبار فاش کرده برایشان اسرار دشمنانِ حقیرِ بیرونی مدّعی اینکه چندی و چونی با رفیقانِ خود شدند یکی دشمنی هایشان همه الکی سازمانی که بود بینِ ملل گشت عامل برایِ امرِ خلل بی وفا