گسسته شد در و پیکر ز خانه ها در شهر
گسسته شد در وپیکر زخانه ها در شهر ز روستا و قُرأ قشنگِ این کشور در این زمانه ی امواج و سنّت وثروت خوشا به سینۀ پر مهر و عشق یکدیگر.
ای خالق عالم خدای شب و شبنم راه نجاتی کن برای من فراهم از گوشهٔ زندان خودخواهی رها کن از ابر خوشبختی بباران در سرایم .