عطوفت پنهان

بر باور یاسها
ترانۀ باران چنین نبود
درخاطرۀ زنبق ها
روزهای تاریک نیزچنین نبود
تگرگ ، ابرتیره ، باران تند
گلبرگهای تو  چون آسودند این عداوت را  ؟
                                      چون.....؟
آری    روزگاری درشقاوت داسها هم عطوفتی پنهان بود
روزگاری.........

نظرات

  1. آمد ه ام تا که سلامی کنم
    عرضِ ادب کرده به دولت سرا
    سینه ی من دستخوش درد شد
    ازغم سجّاد وهمه ماجرا
    صفحۀ تو مامن وماوا شده
    برهمۀ شیفتگان شما
    لذّتِ هم صحبتی گل ببین؟
    می برد ازدل غم خارِ جفا
    گرگ اجل در پی وما دلخوشیم
    خواب ربوده همۀ جان ما.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

جوانی

طنز گرانی

kootevallgold.blogspot.com: قدر