کنج خلوت تنهائی
به کنج خلوت تنهائیم با خویش درگیرم
درون سینه ام دربند دارم عشقِ عالمگیر
به یک چشمم جهانی سوخته از فتنه ی شیطان
تمام سرزمین ها چون کویر از وحشت تکفیر
شیاطین جمع و شیطان بزرگش جنگ افروز است
جهان افتاده در دامش و گشته بارها تحقیر
نه امّیدی ،نه آوائی،چراغی نیست تاریک است
دراین وحشت سرای تیره تر از قبرها ،دلگیر
تنید انسان به دست خود به دور خویش از تاری
که هرتارش به روح و فکر او افتاده چون زنجیر
یهودی و نصارا در اطاق فکر این قومند
تمام راهها در یک مسیرو راه حل ،تزویر
به چشم دیگرم برخاست از خواب زمستان غول
به دستان دعا و جانفشانی میکشد تصویر
در اینجا ملّتی در پای قرآن استوارانند
وَ در احقاقِ حقّ و راه او سرسخت و دامنگیر
هزاران سال برجا بوده اهل بندگی هستند
نبردی سخت با شیطان و با او رُخ به رُخ درگیر
غمِ چشمانِ آنها انتظارو سینه ها عاشق
چو آهن سخت و در اجرای امر رهبری پیگیر
سحرخیزندو فریادی رسا دارند هر جمعه
بیا ای آخرین تیر از کمان شیعه با تکبیر.
#احمدیزدانی
درون سینه ام دربند دارم عشقِ عالمگیر
به یک چشمم جهانی سوخته از فتنه ی شیطان
تمام سرزمین ها چون کویر از وحشت تکفیر
شیاطین جمع و شیطان بزرگش جنگ افروز است
جهان افتاده در دامش و گشته بارها تحقیر
نه امّیدی ،نه آوائی،چراغی نیست تاریک است
دراین وحشت سرای تیره تر از قبرها ،دلگیر
تنید انسان به دست خود به دور خویش از تاری
که هرتارش به روح و فکر او افتاده چون زنجیر
یهودی و نصارا در اطاق فکر این قومند
تمام راهها در یک مسیرو راه حل ،تزویر
به چشم دیگرم برخاست از خواب زمستان غول
به دستان دعا و جانفشانی میکشد تصویر
در اینجا ملّتی در پای قرآن استوارانند
وَ در احقاقِ حقّ و راه او سرسخت و دامنگیر
هزاران سال برجا بوده اهل بندگی هستند
نبردی سخت با شیطان و با او رُخ به رُخ درگیر
غمِ چشمانِ آنها انتظارو سینه ها عاشق
چو آهن سخت و در اجرای امر رهبری پیگیر
سحرخیزندو فریادی رسا دارند هر جمعه
بیا ای آخرین تیر از کمان شیعه با تکبیر.
#احمدیزدانی
نظرات
ارسال یک نظر