از شعرِ تو من شراب می خواهم ، هست؟ اندیشـه ی بی حجاب میخواهــم ،هست؟ در عشــق شنیــده ام شکستــــی ، آری؟ بشکسته و در نقاب می خواهم ،هست؟ (کوتوال)
پستها
انتظار
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
دیوانه شد دل عاشق زِ کار خویش دوراست از تو وَ در انتظارِ خویش چشمان براه حضورت سفید شـــــد از فرطِ غم ،شده دل داغدار خویش هر بار بر تو و کاخت نظر کنـــــم آتش بگیرم از شررِژاله بارِخویش بردی دلــــم زِ محبّت وَ نازِ خـــود مُــردم زِ بی محبّتیِ گلعذارِ خویش ای عشق ،گوشۀ چشمی نشان بده حیرانِ انتظارِ تو و اعتذارِ خویش بستم زبان که عمــــل باشدو ثمــر خیری ندیدم از ثمرات بهار خویش شــــــاید که دیده ببینـــد ولی زِ بد نشناسد از سرِ غفلت نگارِ خویش بر منتظر نظری کن زِ روی مهـــر دریا شود دلش وَ شود بیقرارِ خویش (کوتوال)
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
فیروزکوهی و چنگیز از تو خورد سیلی ، که همرَهِ خود تا به گور بُرد از خاطراتِ جنگِ دوّم و اشغالِ روس ها دل های بیشمار از آن ظلم ها فِسُرد در نزدِ شادمانیِ هر باغ و گوشه ات باغِ اِ رَم حقیر و چه بسیار هست ،خُرد دستِ کمک به رونقِ تو ،بی بلا وَ خوش بسیار آرزو در حسرتِ آبادیِ تو ،مُرد حتماً نهایتِ کارت ،گُشایش است آغازِ بازیِ دورانِ بُرد بُرد. (کوتوال)
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
سال 1353 پارک شهباز،تهران خیابان شهباز ابتدای خیابان آبشار آنروزگار{دروازه دولاب) همکلاسیهای کلاس ششم طبیعی دبیرستان راشدی ،واقع در سه راهی امین حضور،کوچۀ معاون السّلطان، کوچۀ بابکان که برای امتحانات نهائی آخر سال تحصیلی آماده میشدیم، از راست الف:حسین مهردادیان ب:علی استاد جهانگیر ج:اینجانب احمد یزدانی د:عظیم ناعمی ه:برادر عزیزم جوان ناکام پرویز یزدانی و:محمّد رهبری ز:ایستاده،نادر یزدانی دوران دبستان
نیرنگ
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
نیرنگ اینجـا زبانِ حیله وَ نیـــرنگ میخـــرند باجیبِ این وآن،سفـــرِ سنگ میخـــرند برخیزو رَختِ خویش بپوش و بره بزن رنگ از برای عـــربده و جنگ میخرند خـــورشیدهـــا پــسِ ابرندو بیفـــروغ بر قلـــــبِ نازکِ مـــا ،سنگ میخـــرند نفـــرین برهـــرچه مجازو فضـایِ آن بی وزنو عــــاریه و منــــگ میخــرند.